بر بالهای خاطره ات بسته می شوم
وقتی که از حضور خودم، خسته می شوم
دیگر مخند پیش من ای نازنین من
دارم به خنده های تو وابسته می شوم
از اشتیاق آمدنت غرق شادیم
در سوگ رفتنت، غم پیوسته می شوم
تا کی دخیل بستن و خام دعا شدن ؟
امشب خودم به پنجره ات بسته می شوم
گیرم که راندیم ز حرم، هیچ غصه نیست
تنهاترین کبوتر گلدسته می شوم
سید فواد توحیدیََ
این شعر تقدیم به دوستی که شعرای فواد دوست داره........