پراکنده هایی برای رویا
ده سال است که من در گوشه ای کز کرده ام
و به سایه های پشت در نگاه می کنم . . .
شاید یکی از آن ها بایستد،
در بزند،
و او،
تو باشی.
تمام ثانیه های دیروز را شمردم . . .
و تو
نیامدی.
فواد توحیدی